English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4226 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
acceleration of gravity U شتاب گرانش
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
ride control U سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
repetitive stress injury U اسیب ناشی از فشار تکراری
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
cost push inflation U تورم ناشی از فشار هزینه
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
drawbar pull U فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
knee brace U پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
working point U نقطه فشار متوسط
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
compression pressure U فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
autosync U خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
flat rate U نرخ یکسان تعرفه یکسان
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
partial pressure U [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
gimbal U سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
gravitational attraction U گرانش
gravity U گرانش
gravitation U گرانش
law of gravity U گرانش
theoretical gravity U گرانش تئوری
the four cardinal points U جهات اربعه
law of gravitation U قانون گرانش
cardinal points U جهات اصلی
cardinal headings U جهات اصلی
in somewise U از پارهای جهات
intercardinal headings U جهات فرعی
intercardinal points U جهات فرعی
antigravity muscles U عضلات ضد گرانش
intermediate points U جهات میانی
negative g U گرانش منفی
central strip U جداکننده جهات
quadrantal points U جهات فرعی
gravitational constant U ثابت گرانش
scundine quid U از برخی جهات
gravitational field U میدان گرانش
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
cutting direction of a saw U جهات برش اره
law of universal gravitation U قانون گرانش عمومی
graviton U واحد بنیادی فرضی گرانش
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
to box the compass U جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
to orient oneself U جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
identical U یکسان
equals U یکسان
invariant U یکسان
equalling U یکسان
equalled U یکسان
equal U یکسان
equaling U یکسان
of kin U یکسان
same U یکسان
equaled U یکسان
identic U یکسان
similar U یکسان
akin U یکسان
uniform U یکسان
uniforms U یکسان
similiar U یکسان
spreading U پخش یکسان
assimilatc U یکسان کردن
solids U یکسان فضائی
uniformly U بطور یکسان
assimilated U یکسان کردن
solid U یکسان فضائی
uniform movement U جنبش یکسان
assimilates U یکسان کردن
alike U شبیه یکسان
identically U بطور یکسان
standards U یکسان معیار
equably U بطور یکسان
assimilate U یکسان کردن
assimilating U یکسان کردن
uniform U یک شکل یکسان
uniforms U یک شکل یکسان
standard U یکسان معیار
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
isoelectronic U دارای الکترونهای یکسان
to make even with the ground U با خاک یکسان کردن
it ius all one to me U برای من یکسان است
coconscious U ادراک چیزهای یکسان
equally appearing difference U تفاوتهای یکسان نما
without distinction U بدون فرق یکسان
rase U باخاک یکسان کردن
to kiss the dust U باخاک یکسان شدن
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
balanced design U طرح با تراز یکسان
equal appearing intervals U فاصلههای یکسان نما
equates U یکسان فرض کردن
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
equated U یکسان فرض کردن
equate U یکسان فرض کردن
coconsciousness U ادراک چیزهای یکسان
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
to lump them all together <idiom> U با همه یکسان رفتار کردن
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
irregular polygon U شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
method of equal appearing intervals U روش فاصلههای یکسان نما
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
afr U میباشد
sequoia U میباشد
ads U میباشد
adeni U میباشد
adeno U میباشد
ad U میباشد
aden U میباشد
afro U میباشد
aceto U میباشد
gallium U میباشد
gametophyte U میباشد
an e. battle U جنگی که برای دو طرف یکسان است
balance U برای همه خطاها یکسان است
balances U برای همه خطاها یکسان است
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair. U مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon U انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
he is a man he is sick U وی مریض میباشد
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
3as red as a rose
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1مرض سینه وبغل
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com